دکتر اسماعیل باقری در گفتگو با بصیرت تشریح کرد:
رويكرد اخير و دوگانه آمريكا در قبال انتخابات و روند صلح به خوبي نشان داد كه صلح و امنيت در کشورها مساله اصلي آمريكا نيست؛ در نهايت بايد گفت كه يكي از دلايل اصلي تداوم ناامني و بحران در افغانستان، سياستهاي متناقض و نادرست آمريكا و ناتو در اين كشور بوده و اختلافات داخلي نيز موجب شده تا طالبان فرصت قدرتنمايي داشته باشند.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، اوایل مهرماه سال جاری بعد از چند بار تعویق و تهدیدهای گسترده طالبان سرانجام برگزار شد اما مشارکت مردم در این فرایند ی بسیار پائین بود. مباحث داخلی بر سر نتایج بالا گرفته و طرف های مختلف یکدیگر را به تخلف و تقلب متهم می کنند. هنوز به صورت دقیق مشخص نیست که نتایج نهایی چه زمانی اعلام می شود. درست در میانه بحث های پیچیده بعد از انتخابات، نمایندگان طالبان با نماینده آمریکا در قطر دیدار و گفتگو کردند. انجام این دیدار در وضعیت این روزهای افغانستان امری است که به پیچیده تر شدن اوضاع در این کشور منجر شد. در همین رابطه برای بررسی وضعیت این روزهای افغانستان با دکتر اسماعیل باقری» کارشناس افغانستان و پاکستان به گفتگو نشستیم.
بصیرت: روند برگزاری انتخابات در افغانستان چگونه بود؟
- قبل از هر چيز بايد به اين نكته اساسي تاكيد كرد كه برگزاري انتخابات در كشور بحرانزدهاي مثل افغانستان يك اصل ضروري است، به اين جهت كه هم موجب استحكام و نيرومندي نظام سياسي اين كشور ميشود و هم بهترين گزينه براي شريك ساختن احزاب و مردم در ساختار قدرت است. البته به شرطي كه انتخابات در سلامت كامل و به دور از تخلف و تقلب برگزار شود. به ويژه در افغانستان كه بخشي از بدنه اجتماعي و سياسي آن نسبت به روند برگزاري انتخابات و شفافيت آن نگراني داشتند و بخش ديگري نيز در ذيل گروه طالبان، اساسا دولت افغانستان و انتخابات آن را به رسميت نشناخته و حتي مورد تهديد قرار دادند.
نگاه قومگرايانه و انحصاري برخي از حلقات قدرت در كابل، موجب شده بود تا احزاب بزرگ سياسي نيز با وجود اهميت انتخابات و پيش از برگزاري آن، نسبت به برگزاري انتخابات شفاف در افغانستان نگران باشند. در هر حال انتخابات رياست جمهوري افغانستان پس از چهار ماه تعویق، در 6 مهر 1398 در 32 ولایت برگزار شد و در برخی مناطق به دلیل نبود امنیت مراکز رای دهی بسته ماندند؛ به عنوان مثال در دو استان غزني، فراه و برخي از شهرستانهاي بلخ، هلمند، قندوز و هرات مراكز راي دهي به دليل تهديدهاي طالبان و نبود امنيت بسته ماندند. از 5373 مركز راي، 445 مركز به دليل نبود امنيت بسته ماند و 90 مركز نيز در روز رايدهي ارتباطش با كميسيون مستقل انتخابات قطع بود. در روز انتخابات حدود 313 حمله خرد و بزرگ در روز انتخابات صورت گرفت كه طبق آمار خبرگزاريهاي افغانستان بيش از 253 سرباز و پليس و بيش از 250 نفر از غيرنظاميان كشته و زخمي شدند.
طبق آماري كه اعلام شد تعداد كل شركت كنندگان در انتخابات بيش از 2 ميليون و هفتصد هزار نفر بود، اما شركت درملوگ» آلماني كه سيستم بيومتريك يا دستگاههاي انگشتنگاري را تامين كرده فقط 1923673 راي را قبول كرده و ضمنا عنوان ميكند كه از اين تعداد آراء نيز بيش از 100 هزار راي تكراري ثبت شده است. در واقع آراي سالم 1795000 راي بوده است. قرار بود نتايج اوليه پس از سه هفته اعلام شود، اما اكنون با گذشت بيش از دو ماه نتايج اوليه انتخابات به دليل اختلاف بر سر 300 هزار راي، اعلام نشده است.
بصیرت: دلایل تاخیر در اعلام نتایج انتخابات افغانستان چیست. آیا تاخیر در اعلام نتایج باعث تشدید بی اعتمادی نمی شود؟
- قبل از اين كه به دلايل تاخير در اعلام نتايج انتخابات بپردازم، بايد به اين نكات اشاره كنم كه عدم اصلاح نظام انتخاباتی افغانستان و اختلافات بر سر انتصاب اعضای کمسیون مستقل انتخابات از سوی احزاب ی، پیش بینی تقلب در انتخابات و احتمال مهندسی آن، عدم حمایت جدی آمریکاییها از روند انتخابات به دلیل مذاکراتشان با طالبان، افزایش تهدیدات امنیتی طالبان، ثبت نام پایین رای دهندگان و مواردی از این قبیل موجب شد تا انتخابات ریاست جمهوری در موعد مقرر برگزار نشود و حتي برخي از نامزدهای انتخاباتي بر اين تاكيد ميكردند كه در وضعيت فعلي و مذاكره مستقيم آمريكا با طالبان، برگزاري انتخابات امكانپذير نيست و اساسا از تشكيل دولت موقت صحبت ميكردند.
اما پس از اين كه مذاكرات متوقف و انتخابات برگزار شد، نتايج اوليه آن به دلايلي كه در سوال بالا بدان پاسخ داده شد، اعلام نگرديد. متاسفانه فرداي پس از پايان رايگيري، هم اشرفغني و هم دكترعبدالله و گلبدين حكمتيار خود را پيروز نهايي انتخابات اعلام كردند، اين در حالي بود كه شمارش آراء به اتمام نرسيده بود. به هر حال اين اعلام پيروزيها چندان مورد توجه قرار نگرفت. اختلاف بر سر 300 هزار راي ناسالم و شمارش آراي غيربيومتريك از جمله مهمترين دليل عدم اعلام نتايج انتخابات است. كميسيون انتخابات افغانستان تحت فشار برخي گروهها نظير مجلس سنا و دولت اشرف غني، ميخواهد كه آراي غيربيومتريك هم محاسبه شود، در حالي كه تيم ثبات و همگرايي» دكتر عبدالله و برخي از كانديداها مخالف اين امر بوده و نسبت به بازشماري آراء برخي از ولايات نيز اعتراض دارند.
به همين ترتيب عدم اعلام نتايج انتخابات به دليل وجود آراي تقلبي موجب شده است تا كمسيون انتخابات نيز نتايج اوليه را اعلام نكند و اين در حالي است كه آقاي اشرف غني خواهان اعلام اين نتايج است و نامزدهای انتخاباتي نسبت به عدم شفافيت آراء و تخلفات ديگر معترض هستند. تيمهاي وابسته به دكتر عبدالله، گلبدين حكمتيار و رحمتالله نبيل نسبت به روند شمارش آرا، مستقل نبودن كمسيون انتخابات و نتايج اعلامي اعتراض دارند.
بصیرت: مواضع نامزدهای انتخاباتی با توجه به تاخیر اعلام نتایج را چگونه ارزیابی می کنید؟
- طي روزهاي گذشته صدها تن از حامیان تیم عبدالله در کابل»، بغلان» و تخار» علیه تقلب انتخاباتی تظاهرات مسالمت آمیز برگزار کردند. روز شنبه 16 آذر نيز هواداران دكتر عبدالله در ولایتهای بدخشان و دایکندی دست به راهپیمایی زدند. هواداران دكتر عبدالله حكومت اشرف غني را متهم به تقلب گسترده و مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ميكنند. معترضان میگویند، تا زمانی که سرنوشت 300 هزار رأی بدون بایومتریک مشخص نشده و از شمار رأیهای پاک مردم جدا نشود، به اعتراضهایشان ادامه خواهند داد. معترضان هشدار میدهند که به حکومت ایجاد شده از تقلب اجازه کار را نخواهند داد.
گلبدين حكمتيار يكي از كانديداهاي معترض مدعي است كه حكومت افغانستان 27 ميليون دلار به شركت درملاگ آلماني رشوه داده است، تا نتايج مورد دلخواه اشرف غني از صندوق آراء بيرون آيد. حکمتیار رهبر تیم انتخاباتی صلح و عدالت اسلامی» روز (جمعه 15 آذر) نيز اعلام كرد که در مراکز رأیدهی که دستگاههای بیومتریک مفقود شدند، باید مجددا رأیگیری صورت گيرد و در مراكزي كه آراء آن مردود اعلام شده، تمام آراء مورد بازشماری قرار گیرد. همچنين در صورت کشیده شدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم باید حکومت موقت تشکیل شود تا شفافیت این روند تضمین شده و روند صلح نیز از این طریق به خوبی پیش برده شود.
رحمتالله نبيل و ساير نامزدهای معترض نيز نسبت به عدم اعلام نتايج معترض بوده و كمسيون انتخابات افغانستان را ضعيف و غيرمستقل عنوان كردهاند. رحمت الله نبیل خواستار حکومت مصالحه است و شورای نامزدهای انتخاباتی نیز از تشکیل دولت موقت یا دولت مشارکتی حمایت می کنند. در اين بين با فراگیر شدن اعتراضات انتخاباتی در روزهای گذشته، کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان با نامزدها و نمایندگان آنان، برای رسیدگی به درخواست معترضین نشست مشترک برگزار خواهند كرد. قرار است در این نشست حدود هفتاد تن از نمایندگان تیمهای انتخاباتی، ناظران انتخابات، جامعۀ مدنی و دیگر نهادهای دخیل در روند انتخابات، در این نشست شركت كنند تا نسبت به موضوعات مورد اختلاف بحث و بررسي صورت گيرد.
بصیرت: مواضع آمریکا در مورد تحولات اخیر افغانستان به خصوص انتخابات چگونه است؟
- موضع آمریکا در روند انتخابات افغانستان موضع دوگانه و غیرشفاف بود. تا زمانی که مذاکرات آمریکا متوقف نشده بود و اساسا برگزاری انتخابات در هاله ای از ابهام بود، هیچ حمایتی نکرد و حتی حاضر به تامین مالی این انتخابات هم نشد. چرا كه آمريكا به دنبال مذاكره و معامله با طالبان است و برخلاف شعارش كه حمايت از دموكراسي و حكومتداري بود، اساسا از روند انتخابات حمايت جدي نكرد. حتي جان بس» سفير آمريكا در كابل در واكنش به انتقاد دولت افغانستان از سياست آمريكا در خصوص عدم حمايت از روند انتخابات رياست جمهوري، اعلام كرد كه اولويت واشنگتن به نتيجه رساندن روند صلح است و اساسا شخص اشرف غني و دولت وي در طول 5 سال گذشته نتوانسته انتظارات گروههاي سياسي و مردم را برآورده كند و به همين جهت صلح با طالبان اولويت اصلي آمريكاست. اما دو سه هفته مانده به برگزاری انتخابات، مذاکرات صلح آمريكا با طالبان به بهانه کشته شدن یک نظامی آمریکایی متوقف شد، در حالی که دلیل توقف مذاکرات عدم قبول امضای توافقنامه صلح با آمریکا در کمپ دیوید توسط طالبان بود و همچنین طالبان حاضر نشده بود تا به آتشبس تن بدهند. عدم تن دادن طالبان به پذيرش آتشبس و ناديده گرفتن حكومت افغانستان موجب شد تا كنگره آمريكا سياستهاي ترامپ را به باد انتقاد بگيرد و حتي در استيضاح وي نيز موثر بيفتد.
بنابراين توقف مذاكرات موجب شد تا آمريكا در یک چرخش ی از روند انتخابات افغانستان حمایت کند. اما نکته دیگری که باعث شد تا آمریکا دوباره از روند انتخابات افغانستان حمایت کند، جهت فشار به گروه طالبان بود که اگر حاضر به مذاکره نشوند، از دولت افغانستان حمایت خواهیم کرد. گفتنی است که در طول مذاکراتی که آمریکا با رهبران طالبان داشت، دولت افغانستان جایی در این مذاکرات نداشت؛ هرچند که زلمی خلیاد مدعی بود که طالبان را به مذاکرات با دولت کابل تحت فشار قرار داده است. اما واقعيت این است که طالبان دولت وحدت ملی را به رسمیت نمی شناسند و میگویند دولت فعلي كابل غیرمشروع و با اصول اسلامی و معيارهاي آن مغایرت دارد.
گفته ميشود بار ديگر مذاكرات آمريكا با طالبان در قطر از سرگرفته ميشود، در حالي كه همچنان دولت افغانستان و بازيگران داخلي در اين روند حضور ندارند و اين مساله موجب شده تا نتوان چشمانداز روشني از نتايج مذاكرات انحصاري آمريكا با طالبان ترسيم كرد. البته اين ايده جدي مطرح است كه روند صلح بايد به مالکیت و رهبری دولت افغانستان صورت گيرد، اما مساله اينجاست كه آيا دولت افغانستان اين ظرفيت را در خود ايجاد كرده است تا مذاكرات ميان افغاني طراحي و اجرايي شود؟ اختلافات در درون دولت كابل و سياستهاي دوگانه آمريكا (تشديد جنگ از يكسو و تاكيد بر صلح با طالبان از سوي ديگر) و نيز تاكيد طالبان بر تماميتخواهي موجب شده است تا چشمانداز صلح در افغانستان ناروشن و تاريك باشد.
بصیرت: مذاکرات صلح آمریکا و طالبان تا چه اندازه می تواند بر موضوع انتخابات افغانستان تاثیرگذار باشد؟
- خواه ناخواه بايد پذيرفت كه نقش آمريكا در جهتدهي به تحولات سياسي افغانستان بيش از هر بازيگري است. به هر حال اگر مذاكرات صلح آمريكا با طالبان در دور نهم به نتايج مشخصي ميرسيد، اساسا انتخابات در افغانستان برگزار نميشد. طبق گفته بروس ریدل افسر سابق سازمان اطلاعات آمریکا (سیا)، دونالد ترامپ تصمیم دارد بهگونهای از جنگ طولانی مدت افغانستان خارج شود و براي كاهش هزينههاي نظامي و تلفاتش ميخواهد نيروهاي خود را در افغانستان كاهش دهد و به همين جهت خواهان مذاكره صلح با طالبان است. اما اين كه آمريكا تماما از افغانستان خارج شود و پايگاههاي نظامي را در اختيار طالبان قرار دهد، امري غيرمنطقي به نظر ميرسد. زماني كه ترامپ در سال گذشته استراتژي خود در جنوب آسيا و افغانستان را اعلام كرد، سخني از دموكراسي يا ايجاد دولت- ملتسازي در اين كشور نكرد و تاكيد كرد كه ما چك سفيد به افغانستان نداديم و شرايط افغانستان است تعيين ميكند كه تا چه زماني در افغانستان بمانيم و همانند روساي جمهور پيشين آمريكا، دوباره بر مبارزه با تروريسم تاكيد كرد.
رويكرد اخير و دوگانه آمريكا در قبال انتخابات و روند صلح به خوبي نشان داد كه صلح و امنيت مساله اصلي آمريكا نيست؛ چرا كه وقتی بايد از روند انتخابات حمايت كند به دنبال صلح با طالبان است و زماني هم كه دنبال به اصطلاح مذاكرات صلح با طالبان است، اساسا دولت افغانستان حضور نداشته و حتي نميتواند يك نسخه از پيشنويس توافقات داشته باشد. در نهايت بايد گفت كه يكي از دلايل اصلي تداوم ناامني و بحران در افغانستان، سياستهاي متناقض و نادرست آمريكا و ناتو در اين كشور بوده و اختلافات داخلي نيز موجب شده تا طالبان فرصت قدرتنمايي داشته باشد.
گفتگو از وحید قاسمی
منبع: سایت بصیرت، تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۸
https://basirat.ir/fa/news/3958/
دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا در حالی شامگاه پنج شنبه ۷ آذرماه سالجاری به پایگاه نظامی بگرام در ۴۰ کیلومتری شمال کابل وارد شد که اشرف غنی» رئیسجمهور و اسدالله خالد» سرپرست وزارت دفاع افغانستان نیز در آن پایگاه حضور پیدا کرده بودند. چند روز پیش از آن ژنرال مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا نیز بهصورت غیرمنتظره وارد کابل شده بود. فارغ از اینکه دیدار ترامپ با اشرف غنی در پایگاه نظامیان امریکایی در بگرام، مغایر با عرف بینالمللی و بیتوجهی به استقلال افغانستان صورت پذیرفت و موجب انتقاد نمایندگان پارلمان افغانستان در صحن علنی مجلس از این دیدار شد، باید به این مطلب اساسی اشاره کرد که ترامپ در سخنان خود از آغاز مجدد مذاکرات صلح با طالبان خبر داد و افزود که طالبان با آتشبس» موافقت کرده است.
این اظهارات ترامپ، موجب واکنش سهیل شاهین» سخنگوی دفتر ی طالبان در قطر شد. وی تأکید کرد که توافق صلح با امریکا نهایی شده و آماده انعقاد است. امریکا گفتگوها را متوقف کرده، نه ما، اکنون توپ در زمین آنها است و به آنها بستگی دارد که یا به گفتگوها بازگردند و توافق را امضا کنند یا انتخاب کنند که به جنگ ادامه دهند. سخنان ترامپ در حضور نظامیان امریکایی و دیدار با اشرف غنی در پایگاه نظامی بگرام، در نگاه اول این ذهنیت را به مخاطب القا میکند که امریکا با قدرت نظامی خود میتواند هر وقت که لازم شد در افغانستان حضور پیدا کند و تها و برنامههای خود را به پیش ببرد، اما سفر از پیش اعلام نشده رئیسجمهور امریکا و اعلام این خبر با تأخیر چندساعته، حاکی از این است که امریکا در طولانیترین جنگ خود در افغانستان عملاً با شکست مواجه شده و اساساً این امریکاییها هستند که خواستار آغاز مجدد مذاکرات صلح با طالبان هستند، چراکه هم طالبان سخنان ترامپ نسبت به قبول آتشبس را رد کرد و هم خروج ۲ هزار نیروی نظامی امریکا از افغانستان نشانگر نیاز واشنگتن برای آغاز مجدد مذاکرات است و حضور چهار روزه زلمی خلیلزاد» در دوحه قطر و دیدار با رهبران طالبان نیز به همین مناسبت بوده است.
مسئله دیگر اینکه ترامپ هر وقت در مذاکرات با طالبان به بنبست خورده، به تهدید حمله هستهای روی آورده است. از جمله در مردادماه سالجاری در دیدار با عمرانخان» نخستوزیر پاکستان گفت در دولت او طرحهایی وجود دارد که میتواند به قیمت گرفتن جان میلیونها نفر، جنگ افغانستان را یک هفتهای تمام کند. چنین اظهاراتی ناشی از سردرگمی و کلافگی امریکا در افغانستان است. در حالی که طالبان همچنان خواستار خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان است و بر این تأکید میکند که توافقات با امریکا در ۹ دور مذاکره انجام شده و این امریکا است که باید این توافقنامه را امضا و نهایی کند. طالبان همانند گذشته مدعی است که پس از توافق با امریکا، خود مذاکره با طرفهای افغان را آغاز خواهد کرد و اگر هم قرار است مذاکرهای صورت پذیرد، مذاکره باید از آنجایی شروع شود که تمام شده است.
نکته دیگری که اشرف غنی به خاطر آن حاضر شد در بگرام با ترامپ دیدار کند، جلب حمایت امریکا از دولت وی در آینده است. غنی تلاش میکند در دولت بعدی نیز از وی حمایت صورت گیرد و به همین دلیل انس حقانی» را آزاد کرد تا طالبان نیز دو استاد امریکایی و استرالیایی را آزاد کند. البته غنی در ماههای گذشته نیز برای نشان دادن حسننیت با طالبان و راضی کردن طالبان به مذاکره با دولت افغانستان، برخی از فرماندهان ارشد طالبان را آزاد کرده بود، غافل از اینکه این آزادی نه تنها موجب افزایش تحرکات طالبان شد، بلکه طالبان همچنان بر نامشروع بودن دولت کابل تأکید میکند و به همین جهت نیز نشست چندجانبه مذاکرات صلح در پکن برای چندمین بار به تعویق میافتد. طالبان حاضر نیست در مذاکرات بینالافغانی طرف اصلی گفتگوها دولت افغانستان باشد. اشرف غنی با این هدف که امریکا در مذاکرات با طالبان به دولت افغانستان وزن بیشتری بدهد، حاضر شد در بگرام با ترامپ دیدار کند، در حالی که حامد کرزی» رئیسجمهور سابق افغانستان در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) حاضر به دیدار با باراک اوباما» رئیسجمهور سابق امریکا در پایگاه نظامی بگرام نشد و به همین جهت نیز نمایندگان پارلمان از اقدام اشرف غنی انتقاد کردند و عبدالطیف پدرام» نامزد ریاست جمهوری افغانستان سفر ترامپ به پایگاه بگرام را تحقیر مردم افغانستان خواند و در فیسبوک نوشت: با آنچه که در بگرام اتفاق افتاد آیا هنوز میتوان از آزادی و استقلال و سربلندی یک مردم سخن گفت؟ برای یک کشور در بند هیچ چیزی مهمتر از مبارزه برای حفظ استقلال نیست. ما باید بیش از هر چیزی برای آزادی سرزمین خودمان کمر همت ببندیم و دست اشغالگران را کوتاه کنیم.»
منبع: رومه جوان، اسماعيل باقري، 11 آذر 1398
لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/0046ut
https://www.javanonline.ir/fa/news/979903/
پژوهش راهکارهای رسانه ای برون مرزي برای بهره برداری از اشتراکات ایران و تاجیکستان برای توسعه مناسبات» به اهتمام واحد پژوهش های کاربردی و توسط اسماعیل باقری نگاشته شده و دکتر شعیب بهمن نیز نظارت علمی آن را بر عهده داشته است.
نگاهی مختصر به پيشينه روابط جمهوری اسلامی ايران و تاجيكستان؛ تبیین چالشها، سوء تفاهمات و اختلافات دوجانبه در روابط ایران و تاجیکستان از سال 2015 م؛ عوامل مؤثر در واگرایی میان تاجیکستان و ایران در حوزه های امنیتی، اقتصادی، فرهنگی؛ رویکرد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای درباره روابط تهران و دوشنبه؛ نقش و تحرکات عربستان سعودی برای تخریب مناسبات تهران و دوشنبه در سالهای اخیر، تبیین اشتراکات و پیوندها میان ایران و تاجیکستان در زمینه های فرهنگي و زبانی، نژادی، تمدنی، تاریخی و ديني؛ منافع و پیوندهای اقتصادي مشترک ایران و تاجیکستان، اهمیت همکاری های ژئوپلیتیک و منطقه ای ایران و تاجیکستان، منافع و پیوندهای ی مشترک ایران و تاجیکستان؛ مناسبات ايران و تاجيكستان از منظر اندیشکده ها و صاحبنظران بینالمللي و چشم انداز توسعه مناسبات تهران و دوشنبه از جمله ارکان اصلی این پژوهش است.
واحد پژوهش های کاربردی معاونت برون مرزی صداوسیما در قالب مجموعه راهبردهای پژوهشی رسانه ای و کاربردی، پژوهش گسترش وهابیت در جنوب شرق آسیا و تبعات آن» (با تاکید بر رویکرد رسانهای)» را منتشر کرد. اسفد ۱۴, ۱۳۹۷
پیشینه ورود وهابیت و زمینههای گسترش افراط گرایی در جنوب شرق آسیا؛ واکاوی حوزههای فعالیت و سرمایه گذاری عربستان سعودی در کشورهای جنوب شرق آسیا (از جمله در مراکز آموزشی، مدارس دینی، احزاب، تشکلها، رسانهها، موسسات خیریه و . )؛ ابعاد حمایت های ریاض از گروه های تکفیری در جنوب شرق آسیا؛ بررسی علت تحرکات داعش در منطقه میندانو دومین جزیره بزرگ فیلیپین؛ نقش جنبش اسلامی مورو در سرکوب داعش در فیلیپین؛ تحرکات ابوسیاف گروه تروریستی مورد حمایت ریاض در فیلیپین؛ تبعات گسترش وهابیت در جنوب شرق آسیا بهمراه پیشنهادهای رسانهاي از جمله ارکان اصلی این پژوهش است.
پژوهش گسترش وهابیت در جنوب شرق آسیا و تبعات آن» (با تاکید بر رویکرد رسانهای)» توسط اسماعیل باقری و با نظارت پیرمحمد ملازهی نگاشته شده و در اسفند 1397 منتشر شده است.
http://arc.irib.ir
دور پنجم گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان در دوحه قطر در حالی برگزار شد که ملاعبدالغنی برادر» فرد شماره ۲ طالبان نیز در این نشست حضور داشت. (ملاعبدالغنی برادر یکی از چهار مؤسس اصلی جنبش طالبان در سال ۱۳۷۳ بوده است که در سال ۱۳۸۹ در شهر کراچی پاکستان بازداشت شد.) حضور وی در دوحه قطر ظاهراً نشان از این دارد که مذاکرات به مراحل حساس و تفاهم اولیه خود نزدیک شده است، اما واقعیت این است که طالبان همچنان بر موضع قبلی خود یعنی عدم مذاکره با حکومت افغانستان» اصرار میورزد و از سوی دیگر خواستار عملیاتی شدن خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان است. در واقع دولت افغانستان به عنوان یکی از طرفهای اصلی دعوا، در مذاکرات مستقیم با طالبان حضور ندارد و همین امر خود چشمانداز روشنی را برای افغانستان ترسیم نمیکند. به گفته هارون چخانسوری، سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان، مسائلی که در نشست قطر مورد گفتوگو قرار خواهد گرفت عبارتند از: ۱-خروج سربازان امریکایی از افغانستان ۲- همکاری طالبان در کار مبارزه با القاعده و گروه تروریستی داعش در افغانستان ۳- ایجاد آتش بس و ۴- آغاز مذاکرات رو در روی طالبان با حکومت افغانستان. از دید دولت افغانستان و آنطور که زلمی خلیلزاد آقای غنی را قانع ساخته است، مذاکرات با طالبان مقدمهای است برای مذاکره طالبان با دولت افغانستان. اما طالبان مدعی است مشکل اصلی ما با حضور نیروهای اشغالگر در افغانستان است و تا موضوع خروج سربازان امریکایی از افغانستان به نتیجه نرسد، با دولت افغانستان - که از دید طالبان دستنشانده و غیرمشروع خوانده میشود- وارد مذاکره نخواهد شد. در این میان حکومت افغانستان اعلام کرده است که اگر طالبان حاضر به مذاکره با حکومت افغانستان نشود، نمیتواند در ساختار قدرت کابل نیز حضور یابد. در همین خصوص دکتر عبدالله، رئیس اجرایی دولت افغانستان اعلام کرده است که عدم مذاکره طالبان با دولت از بزرگترین موانع صلح است و مقامات افغان باید بهانههای این گروه را برطرف کنند. گفته میشود یکی از راههای رفع بهانههای طالبان برای زمینهسازی گفتوگوها، برگزاری لویهجرگه می صلح است که از سوی اشرفغنی و حامد کرزی پیگیری میشود. در خصوص دور پنجم گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان در قطر باید به چند نکته کلیدی اشاره کرد:
اول اینکه امریکاییها بهویژه ترامپ به دلایل مختلف (نظیر کاهش هزینهها و تلفات نظامی، اعلام پیروزی در افغانستان، خروج سربازان امریکایی از افغانستان و حفظ دستاورد ها) خواهان توافق جدی با طالبان هستند و به همین جهت نمیخواهند موعد مقرر شش ماهه برای صلح با طالبان را طولانی کنند. بهویژه باید توجه داشت که ملابرادر جزو رهبران تصمیمگیرنده گروه طالبانِ افغانستان محسوب میشود و به نظر میرسد توافقاتی هم صورت گرفته باشد، اما به دلایل واکنشهای منفی در داخل افغانستان و حتی منطقه، اشاراتی به جزئیات توافقات نمیشود.
مسئله دومی که در نشست پنجم مذاکرات مطرح میشود، انجام مذاکره نمایندگان طالبان با نمایندگان حکومت افغانستان است که منوط به توافقات طالبان با امریکاییها و اجرای آتشبس شده است. ظاهراً توافقاتی صورت گرفته است تا نمایندگانی از طالبان با نمایندگان دولت افغانستان درباره موضوعات صلح م کنند، اما موضوعی که در این بین مطرح است اینکه نظام ی مدنظر طالبان متفاوت از نظام ی فعلی خواهد بود. (فعلاً طالبان مدل حکومتی مدنظر خود را شفاف بیان نکرده است.)
مسئله سومی که آینده مذاکرات را مبهم میسازد، موضوع همکاری طالبان در کار مبارزه با القاعده و گروه تروریستی داعش در افغانستان است. این مسئله نشان میدهد که حتی پس از به سرانجام رسیدن مذاکرات با طالبان، موضوع مبارزه با تروریسم به نحو دیگری تداوم خواهد یافت. دونالد ترامپ مدعی است پس از خروج ۷ هزار سرباز امریکایی، مبارزه با تروریسم را با قدرت بیشتری پیش خواهیم برد. به همین دلیل روسها نسبت به فرجام مذاکرات امریکا با طالبان خوشبین نبوده و خواهان حضور جدی در فرآیند مذاکرات هستند. (در واقع پیشبینی میشود پس از توافقات، به جای دولت اشرفغنی طالبان بیاید و به جای طالبان، با داعش یا القاعده مبارزه صورت گیرد. پس تنها کارکرد گروهها و دولت تغییر خواهد کرد.)
نکته آخر اینکه طالبان هم در مذاکرات با امریکاییها حضور جدی دارد و هم در نشست مسکو، به نوعی تلاش کرده است رویکردها و روندهای خود را بر رهبران ی و حتی جهادی افغانستان دیکته کند، طوری که مهمترین منتقدین گروه طالبان در نشست مسکو نیز از تغییر رویکردهای طالبان حرف زدند و اعلام کردند که طالبان به دنبال رعایت حقوق ن و مردم در افغانستان است و اما نکتهای که باید توجه داشت اینکه هر مذاکرهای که با رویکرد امریکاییها در افغانستان شکل بگیرد، بدون شک جامع و بینقص نخواهد بود، چرا که معیارهای امریکا در خصوص تروریسم، امنیت و صلح، بر اساس منافع واشنگتن صورت میگیرد نه وماً منافع افغانستان. به همین جهت باید گفت: همچنان که امریکا طی سالهای پس از ۲۰۰۱ از مبارزه با القاعده و سپس طالبان سخن میگفت، اکنون نیز شرایط طوری ایجاب کرده است که منافع خود را در صلح و مذاکره جستوجو میکند، اما باید خاطرنشان کرد که صلح مدنظر امریکا برای افغانستان امنیتزا و ثباتآفرین نخواهد بود.
منبع: رومه جوان، 6 اسفند 1397
http://www.javanonline.ir/fa/news/9477/
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/ دکتر اسماعیل باقری
ابتدای این هفته محمد بن سلمان سفر چهار روزه خود را به جنوب آسیا و چین آغاز و به پاکستان رفت. اسلام آباد از چند روز پیش از این سفر تدابیر گسترده ای را برای جلوگیری از شکل گیری اعتراضات مردمی به ولیعهد سعودی تدارک دید و رهبران مذهبی، فعالان ی و رسانه ای را نسبت به هرگونه اعتراض نسبت به بن سلمان و عربستان، بشدت تهدید کرد. دکتر اسماعیل باقری کارشناس افغانستان و پاکستان در گفتگو با بصیرت، به تحلیل ابعاد و اهداف این سفر پرداخته است.
بصیرت: به نظر شما مهم ترین هدف سفر بن سلمان به پاکستان در شرایط فعلی چیست؟
قبل از پاسخ به اینکه مهمترین هدف بن سلمان در سفر به پاکستان چیست، باید عنوان کرد که عمران خان پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی 20، برخلاف شعارهای انتخاباتی اش که از میانجیگری بین ایران و عربستان سخن می گفت، به دلیل قطع کمکهای اقتصادی آمریکا و خارج شدن از فشارها و تحریم های اقتصادی دولت ترامپ و نیز برای کسب حمایتهای اقتصادی و جبران کسر بودجه خود به سمت کشورهای عربی و عمدتا عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سپس قطر، عمان و . روي آورد. طی 6 ماه گذشته مقامات پاکستانی بارها به کشورهای عربی سفر کرده اند. اما گويا سفر ولیعهد آل سعود به اسلام آباد، برای سرمایه گذاری در اقتصاد پاکستان بویژه بندر گوادر و پروژه سی پک» (كریدور مشترک اقتصادي چین- پاکستان) صورت میگیرد و در این سفر قرار است قراردادهایی به ارزش 20 میلیارد دلار بین طرفین امضاء شود، اما اين واقعيت را نبايد كتمان كرد كه بنسلمان براي رهايي از فشارهای فراوان بینالمللی و انزواي سياسي خودساخته بهويژه در حمله به مردم مظلوم يمن، تلاش ميكند تا در منطقه به نوعي خودنمايي كرده و پاكستان را از ايران دور و به خود نزديك سازد. بدون شک این مطلب را باید عنوان کرد که سرمایه گذاریهای رژیم سعودی در پاکستان دارای پیامدهایی است که مهمترین آن گسترش تحرکات گروهک های تروریستی و تکفیری در منطقه خواهد بود.
بصیرت: نگاه دولت جدید پاکستان به عربستان چگونه است و چقدر با ت های ریاض همراهی و همدلی دارد؟
شاید در ت اعلامی، پاکستان با تمام تها و راهبردهاي عربستان سعودی در منطقه همسویی و همراهی نمی کند؛ اما بدون شک در ت اعمالی و در پشت پرده اقداماتی انجام می دهد که به نوعی نظر عربستان سعودی را بهخود جلب کند که نمونه واضح آن ژنرال شریف است که بعنوان فرمانده ائتلاف نظامی کشورهای عربی بر علیه کشور مظلوم یمن، فعالیت می کند. آقای نواز شریف اخیرا اعلام کرده است که روابط در حال گسترش اسلام آباد با ریاض حاصل تهای وی در دولت قبلی است و عمران خان نباید جلب کمکهای اقتصادی از عربستان را به نام خود ثبت کند؛ اما این واقعیت را نباید نادیده گرفت که عمرانخان خود تحت تاثیر تهای کلان ارتش پاکستان است و همسویی یا ناهمسویی پاکستان با عربستان سعودی را ارتش پاکستان تعیین می کند نه دولت عمران خان که اساسا قبل از رسیدن به نخست وزیری گرایش به ایران توسط ایشان، بیش از گرایش به عربستان و گاه منتقد جدی تهای نادرست ریاض در منطقه بوده است.
يكي از مواردی که ناشي از همراهي اسلامآباد با سياستهاي رياض در منطقه است، حمله گروهكهای تروریستی با عناوین مختلف از سمت مرزهای غربی پاکستان به سوی مرزهای شرقی ایران است كه مورد حمايت دستگاههاي جاسوسي كشورهاي عربي و غربي مي باشند. به همين دليل سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران پس از حادثه اخير تروريستي جيشالظلم علیه نيروهاي امنيتي ايران، ضمن هشدار به توطئه دولتهایِ مرتجع منطقه بخصوص عربستان و امارات که با دستور آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به این اقدامات تروريستي میزنند، به مقامات پاكستان نيز گوشزد كرد كه دولت پاکستان که این ضدانقلابها و عناصر خطرناک برای اسلام را پناه داده و میداند محلشان کجاست و اینها تحت حمایت نیروهای امنیتی پاکستان هستند، باید نسبت به این جنایتی که صورت گرفته، پاسخگوی قطعی باشند؛ بدون تردید اگر آنها را مجازات نکند در آینده نزدیک اقدامات جبرانی ما روی این نیروی ضدانقلاب انجام خواهد شد و دولت پاکستان هم هرچه میبینید آثار و پیامدهای حمایتش از این گروه ضد انقلاب خواهد بود.»
در نهايت يكي از دلايلي كه مانع همگرایی ایران و پاکستان در منطقه شده و به شدت بر روابط دوستانه دو کشور تأثیر گذاشته و آن را خدشهدار کرده، نزديكي پاكستان به عربستان و باز گذاشتن دست گروهكهاي تروريستي در غرب ايالت بلوچستان است.
بصیرت: نگاه جامعه پاکستان به ریاض چگونه است؟ با توجه به اینکه مردم پاکستان بهشدت ضدآمریکایی و ضداسرائیلی هستند.
اساسا مردم پاکستان به دلیل ت های تندروانه رژیم وهابیت و آل سعود در حمایت از افراط و تکفیر، نگاه منفی به عربستان داشته و به همین جهت نیز روز جمعه 26 بهمن 1397و پس از اقامه نماز جمعه دست به تظاهرات گسترده زده و مخالف سفر ولیعهد رژیم سعودی به پاکستان هستند. به گفته تظاهر كنندگان، عربستان سعودي پيرو سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه است و هر كجا بنسلمان رفته است، به استقلال آن كشور خدشه وارد كرده است. از ديد مردم پاكستان ارتباطی که آل سعود با اسرائیل و یهود دارد نه تنها به مسلمانان آسیب رسانده، بلکه تمام کشورهای منطقه را تحت الشعاع خود قرار داده است. مردم پاكستان دخالتهای عربستان سعودی در امور داخلی پاکستان را باعث ایجاد مشکلات برای کشورهای منطقه بویژه مسلمانان جهان دانسته و نسبت به حملات وحشيانه رژيم عربستان به یمن و حمايتشان از داعش و القاعده بيمناكند. بنابراين نگاه جامعه پاكستان به عربستان را ميتوان در تظاهرات روز جمعه گذشته مشاهده كرد. با توجه به مداخلات آمريكا در منطقه و حمايت پنهان و آشكار اين كشور از تروريسم، مردم پاكستان نگاه ضد آمريكايي داشته و نسبت به سياستهاي مقامات آمريكايي در منطقه بدبين هستند.
گفتنی است بیش از 75 درصد مردم پاکستان از اهل تسنن هستند که از این میان تنها 5 درصد آنان پیرو مکتب دیوبندی هستند و بقیه اهل سنت پیرو مکتب بریلوی هستند که بهنوعی با افراط گرایی مخالف بوده و مسلمانان معتدلی می باشند. هر چند مکتب دیوبندی نیز بهنوعی نزدیک به صوفیه و عمدتا از طیف نقشبندیه هستند، اما پس از حمله شوروی به افغانستان و حمایت کشورهای عربی از گروه های جهادی، عربستان سعودی با بهره گیری از فرصت پیش آمده توانست به بهانه مبارزه با گسترش انقلاب اسلامی، ضمن ایجاد گروههای افراطی و فرقه ای، به ترویج وهابیت در میان دیوبندی ها اقدام نماید که حتی می توان گفت پیدایش گروههایی نظیر القاعده، طالبان و داعش بهنوعی برخاسته از بنیانهای فکری- تکفیری وهابیت است. با توجه به این مساله افراط گرایی در پاکستان، بیش از آن که عامل درونی داشته باشد، عمدتا زاییده و حاصل کمکهای مالی، ایدئولوژیکی و فکری رژیم آل سعود می باشد و اکنون با گذشت نزدیک به سه دهه از خروج و شکست شوروی از افغانستان، جریان وهابیت همچنان تلاش می کند تا بهنحوی از گروههای افراطی حمایت کرده و فرقه گرایی را ترویج دهد. شاید بتوان چنین عنوان کرد که عربستان، پاکستان را بهعنوان عقبه جغرافيايي و نيروي انساني برای ترویج و نفوذ دادن جریان تکفیری داعش انتخاب کرده باشد که بهطور حتم آمریکاییها از پاکستان و عربستان بهعنوان نیروهای نیابتی خود در افغانستان برای ضربه زدن به منافع ایران و سپس روسیه استفاده خواهد کرد و بی شک ایجاد اختلاف و جنگ بین شیعه و سنی مهمترین دستور کار بن سلمان ولیعهد آل سعود در پاکستان می باشد.
بصیرت: ریاض چه نقشی در گسترش افراطی گری در پاکستان دارد؟
ریاض را می توان حامی اصلی گسترش افراط گرایی در غرب و جنوب آسیا تلقی کرد. امروزه جریان وهابیت ترویج افراط گرایی را به آسیای مرکزی و حتی جنوب شرق آسیا از جمله جنوب فیلیپین، اندونزی و مای و حتی تایلند و سنگاپور گسترش داده است. ایجاد مراکز دینی، موسسات و بنگاههای خیریه، موسسات آموزشی و دانشگاه های دینی، تربیت مولویهای وهابی در دانشگاههای مکه، مدینه، جده و ریاض و اعطای کمکهای مالی و اعزام مبلغان وهابی از جمله اقداماتی است که عربستان برای ترویج و گسترش وهابیت و افراط گرایی انجام می دهد و بخش مهمی از آموزشها در مدارس و دانشگاههای دینی، آموزشهای نظامی و بهگفته خودشان جهاد است که اساسا تفکر غیر از وهابیت را تکفیر کرده و مخالف جدی مداراگرایی، تساهل و تسامح هستند. اگر امروز بیش از 8 هزار مدرسه دینی وابسته به مکتب دیوبندیه، اهل حدیث، جماعت تبلیغی و دهها فرقه دیگر فعالیت می کند، عمدتا تحت تاثیر جریان وهابیت بوده و بطور مسستقیم و غیرمستقیم تحت حمایت مالی جریان تکفیری وهابیت می باشند. گروههای تروریستی نظیر لشکر طیبه، سپاه صحابه، و چندین گروهک دیگر بهنوعی تحت تاثیر و حمایت جریان وهابیت و دیوبندیه می باشند. البته باید توجه داشت که اخیرا رژیم سعودی با سرمایه گذاری در برخی مدارس دینی بریلویه، بطور غیرمستقیم و نامحسوس می خواهد با نفوذ در میان بریلويها بهنوعی افراط گرایی را در میان آنان ترویج دهد که چندان موفق نبوده است. بریلوی ها روابط خوبی با شیعیان دارند که بیش از 20 درصد جمعیت کل پاکستان(210 میلیون نفر) را تشکیل می دهند.
بصیرت: ریاض چگونه از مشکلات و خلاهای پاکستان برای ضربه زدن به امنیت کشورمان استفاده می کند؟
اعطای کمکهای اقتصادی و وامهای بلند مدت عربستان به پاکستان، به خودی خود موجب گسترش روابط اقتصادی، ی و حتی فکری و فرهنگی خواهد شد و بی شک زمینه نفوذ بیشتر عربستان را در پاکستان در پی خواهد داشت و بهنوعی دست عربستان را در حمایت بیشتر از جریانهای افراطی باز می گذارد. بویژه زمانی که عربستان در همسویی با راهبرد آمریکا در افغانستان و پاکستان؛ تلاش می کنند تا برای کاهش نفوذ ایران در منطقه و دورسازی ایران از افغانستان و پاکستان، از گروهک های تکفیری حمایت کنند که حادثه تروریستی اخیر جیش العدل(جیش الظلم) نتیجه ت های عربستان و نیز نوعی همسویی و یا سکوت پاکستان در قبال اقدامات دستگاههای جاسوسی منطقه در مرزهای شرقی ما با پاکستان است. بدون شک با نفوذ بیشتر رژیم ریاض در پاکستان، بیشتر شاهد اقدامات تروریستی گروهک هایی نظیر جیش الظلم خواهیم بود. البته ایران با قاطعیت، جواب دندان شکنی به مسببين و حاميان حادثه تروریستی اخیر در جاده خاش- زاهدان که منجر به شهادت 27 نیروی امنیتی و مجروح شدن 14 تن دیگر شد؛ خواهد داد.
بصیرت: بهنظر شما تلاش های پیدا و پنهان ریاض چقدر بر روابط پاکستان با ایران موثر خواهد بود؟
ایران و پاکستان بهعنوان دو همسایه مسلمان همواره روابط خوبی با یکدیگر داشته اند؛ منتهی این روابط در سطح پایینی قرار داشته و از یک سطحی فراتر نرفته است. شاید عمده ترین دلیل این امر را باید در این مساله عنوان کرد که ت خارجی پاکستان تابع کمکهای اقتصادی عربستان یا آمریکا (و بر اساس فرضيه تهديدات احتمالي هند بر پاكستان) بوده است و از دید پاکستان، این منافع اقتصادی است که (به دلایل متعدد از جمله نیاز اقتصادی) اولویتهای ت خارجی اسلام آباد را تعیین میکند. اما واقعیت این است که پاکستان با ت دوگانه و پیشبرد بازی چندجانبه و با ظرافت و هوشمندی خاصی تلاش کرده است تا با همه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تعامل داشته و مناسبات خود را حفظ کند. پاکستان کشوری است که به دلیل دیپلماسی فعال و منعطف خود، هم در جبهه مبارزه با تروریسم، متحد آمریکا بوده است و هم حامی اصلی طالبان افغانستان بوده است و هم در تحولات اخیر افغانستان شاهد بودیم که یکی از اضلاع اصلی و تعیین کننده در مذاکرات صلح با طالبان، پاکستان قرار دارد و این در حالیست که طرف اصلی دعوا یعنی دولت افغانستان» در مذاکرات صلح نه تنها حضور ندارد؛ بلکه از سوی طالبان به رسمیت شناخته نمی شود و آمریکا نیز دولت اشرف غنی را در روند جزئیات مذاکره، کمتر قرار می دهند. این مساله خود گواه بر بازیگری فعال و هوشمندانه اسلام آباد دارد که در موقعیت های مختلف، توان بازیگری و تصمیم گیری دارد. اما باید به مقامات پاکستان نیز متذکر شد که تعریف اولویت های ی و راهبردها بر اساس کمکهای اقتصادی دیگران، گاه نتایج و عواقب جبران ناپذیر امنیتی و ی نیز می تواند در پی داشته باشد که طالبان پاکستان» نمونه روشنی از حمایت گسترده پاکستان از گروههای افراطی وابسته به طالبان است که عمدتا در مدارس دینی پاکستان نظیر مدرسه حقانی و در مناطق قبایلی آموزش و پرورش یافته اند.
در نهايت به اين مساله بايد توجه كرد كه شايد حملات تروريستي كه از سوي خاك پاكستان به مناطق جنوب شرقي ايران صورت ميگيرد، نتواند روابط دوستانه دو كشور همسايه و مسلمان را خدشه دار كند، اما دولت پاكستان نيز نبايد از حسن نيت و صبر جمهوری اسلامی ایران سوءاستفاده كرده و نسبت به تحركات گروهكهاي تروريستي بيتفاوت باشد. بدون شك در حمله گروهك تروريستي جيشالظلم به پاسداران حريم امنيت ايران، دولت پاكستان بيتقصير نيست و نبايد دلارهاي عربستان موجب جولان گروهكهاي تروريستي در خاك پاكستان شود. اين امر زماني تحمل ناپذير است كه پاكستان اساسا قصد برخورد با گروهكها و اشرار در ايالت بلوچستان را ندارد و نسبت به تعقیب و گریز تروریستها از سوي نيروهاي امنيتي ايران بدبين است.
مصاحبه از وحید قاسمی؛ منبع: سایت بصیرت، تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۷
http://basirat.ir/fa/news/313954
طبق تأیید ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان، سومین دورِ مذاکرات رسمی اعضای دفتر ی طالبان با نماینده ویژه واشنگتن (زلمی خلیلزاد) در امارات (ابوظبی) روز دو شنبه ۲۶ آذر برگزار شد که در این نشست نمایندگانی از پاکستان و عربستان سعودی نیز حضور داشتند. پیش از این قرار بود که دور سوم مذاکرات امریکا با گروه طالبان در اسلامآباد برگزار شود، اما به گفته نظرمحمد مطمئن» مقام سابق طالبان، گفتوگوهای طالبان با خلیلزاد باید در دوحه» انجام شود و اگر در کشور دیگری از جمله پاکستان صورت بگیرد، نتایج مثبتی در پی نخواهد داشت، زیرا باعث پیچیدگی بیشتر در روند صلح خواهد شد.
تقریباً از دهه دوم قرن بیستویکم به بعد (۲۰۱۰)، موضوع صلح یکی از دغدغههای اصلی حکومت افغانستان بوده است. امریکا و ناتو که خود را متولّی ایجاد صلح و امنیت در افغانستان معرفی میکنند، برای فرار از شکست در مبارزه با تروریسم، رویکرد مذاکره» را در کنار مبارزه»، توأمان پیش میبرند و به همین جهت نیز با فشار به پاکستان، خواهان آن هستند که اسلامآباد طالبان را ترغیب به انجام مذاکره کنند و به همین جهت نیز، چندین دور نشست چندجانبه را در کابل و اسلامآباد برگزار کردند، اما عملاً نتیجهبخش نبود. اعلام خبر مرگ ملاعمر» در ۲۰۱۵ عملاً نشستهای صلح را تحت تأثیر خود قرار داد و چند دسته شدن طالبان بر سر رهبری بین ملااختر منصور، ملادادالله و ملارسول، نیز موجب شد نشستهای صلح به تعویق بیفتد و حملات طالبان در بین سالهای پس از مرگ ملاعمر تا کنون، شدت گرفته، به طوری که اکنون گفته میشود طالبان بیش از ۵۰ درصد خاک افغانستان را تحت نفوذ و کنترل خود دارد. روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا و تعیین استراتژی جدید در جنوب آسیا که عمدتاً به فشار نظامی و سرکوب طالبان بیشتر تأکید شده بود، طی یک و نیم سال گذشته عملاً نتیجه معی داشت. به این معنی که با افزایش حملات هوایی امریکاییها بر مواضع طالبان، طالبان نیز حملات خود را گستردهتر کرد که نتیجه آن این شد که امریکا اکنون خواهان مذاکره مستقیم با نمایندگان اصلی طالبان است و چهار دور گفتوگوی رودررو» با نمایندگان طالبان در دوحه قطر داشته است و اخیراً نیز زلمی خلیلزاد» را به عنوان نماینده صلح امریکا در افغانستان تعیین کرده است که سومین دورِ رایزنیهای خلیلزاد با کشورهای مختلف در دوم دسامبر ۲۰۱۸ (۱۱ آذر ماه ۱۳۹۷) شروع و تا ۲۰ دسامبر (۲۹ آذر) سال جاری ادامه خواهد داشت. در واقع نشست خلیلزاد با اعضای دفتر ی طالبان در ابوظبی امارات، ادامه نشستهایی است که تقریباً از دو سه ماه پیش شروع شده است و دیدارهایی با کشورهای مختلف منطقه از جمله روسیه، ازبکستان، ترکمنستان، قطر، پاکستان و عربستان سعودی داشته است. بدون شک جزئیات نشستهایی که خلیلزاد با نمایندگان کشورهای مذکور در خصوص صلح با طالبان داشته است، کمتر رسانهای شده است و تحلیل این نشستها بیشتر بر اساس مواضع قبلی طرفین، صورت میگیرد، اما آنچه مسلم است اینکه امریکاییها مذاکره میکنند تا خواستههای خود را بر طالبان تحمیل کنند. (اساساً اگر از دید امریکاییها به قضیه صلح نگریسته شود، منطقی به نظر نمیرسد که پس از ۱۸ سال اشغال افغانستان و هزینه میلیاردی برای احداث پایگاههای دائمی نظامی، حاضر به خروج نیروهایش از افغانستان شود و شروط طالبان را قبول کند.)
امریکاییها برای تداوم اشغال افغانستان و تأمین منافع کلان خود در منطقه، حاضرند دولت اشرفغنی و حتی دستاوردهای ۱۸ ساله پس از سقوط طالبان را هم قربانی کنند و به همین جهت طرح ایجاد مناطق امن برای طالبان» یا طرح عقبنشینی نیروهای امنیتی افغانستان از مناطق دورافتاده» را پیشنهاد میکنند یا از خصوصیسازی جنگ» در افغانستان سخن میگویند. اما مسئلهای که طالبان تاکنون از پیششرطهای خود عقبنشینی نکرده و مدام بر آن پا فشاری میکند، خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان است. همچنین تغییر قانون اساسی افغانستان، آزادی فرماندهان طالبان، برگزاری انتخابات آزاد و خارج شدن از فهرست سیاه سازمان ملل از جمله خواستههایی است که طالبان بهطور مکرر در نشستهای بینالمللی بدان تأکید کرده است و اساساً حضور طالبان در نشستهای صلح برای اعلام مواضع و برای کسب مشروعیت جهانی است. در چنین وضعیتی که طرفین (امریکا و طالبان) بر مواضع خود اصرار میورزند و نگاه تاکتیکی به مذاکره دارند، نمیتوان چشمانداز روشنی برای مذاکرات صلح امریکا با طالبان متصور بود، بهویژه اینکه بازیگران مؤثری، چون روسیه و ایران در مذاکرات صلح کمتر حضور دارند و بازیگران داخلی افغانستان اعم از دولت کابل و سران احزاب ی، بر بینالافغانی بودن صلح تأکید و عنوان میکنند که هر نشست بینالمللی که برگزار میشود باید با رهبری خود افغانها باشد نه امریکا، پاکستان یا روسیه.
منبع: رومه جوان، 26/9/1397، اسماعیل باقری
http://www.javanonline.ir/fa/news/938521/
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۷
چند روز پس از اینکه رسانهها از آمدن زلمی خلیاد به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان خبر دادند، حنیف اتمر که به عنوان مرد کلیدی حکومت وحدت ملی و یکی از متحدان اصلی اشرف غنی یاد میشد از سمت مشاور امنیت ملی این کشور استعفا داد. با پیش آمدن چنین وضعیتی، به نظر میرسد که تنشها در انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان نیز بیشتر میشود، زیرا اتمر جبهه اشرف غنی را ترک کرده است و به احتمال بسیار به یک ضلع انتخاباتی تازه تبدیل خواهد شد. درباره آخرین تحولات افغانستان گفتگویی را با اسماعیل باقری، کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
بصیرت: اخیرا مشاوران امنیت ملی، وزیران دفاع، کشور و رئیس اداره امنیت ملی افغانستان استعفا دادند. ولی استعفای وزرای دفاع و کشور از سوی اشرف غنی پذیرفته نشده است. آیا این موضوع می تواند دولت اشرف غنی را با چالش مواجه کند؟
آن طور كه در رسانههاي داخلي افغانستان منتشر شد، پس از استعفای حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی افغانستان، طارق شاه بهرامی» وزیر دفاع و ویس احمد برمک» وزیر کشور نیز استعفای خود را به آقاي اشرف غني ارائه کردند، اما ریاست جمهوری افغانستان استعفای حنیف اتمر را پذیرفته است و به جای وی حمد الله محب» سفیر افغانستان در واشنگتن را به این سمت منصوب كرده است. حنيف اتمر علت استعفای خود را اختلاف های جدی در سطح رهبری در خصوص وحدت ملی، تأمین صلح، مدیریت ی و امور انتخابات اعلام کرده است. اما اشرف غني با استعفای طارق شاه بهرامي و ويس احمد برمك وزراي دفاع و كشور افغانستان مخالفت كرده و خواستار ادامه كار آنها و تلاش برای بهبود وضعیت امنیتی كشور شده است.
البته برخی منابع در داخل افغانستان چنين عنوان كردند که همه مقامات امنيتي افغانستان از جمله معصوم استانکزی» رئیس امنیت ملی بهدستور اشرف غنی مجبور به استعفا شدهاند. گفته میشود که اشرف غنی به دلیل حمله اخیر و گسترده طالبان به غزنی، حمله به ارگ ریاست جمهوری در روز عید قربان و همچنین افزایش تلفات نظامیان خواستار استعفای مقامات ارشد امنیتی شده است.
بدون شك استعفاي مقامات امنيتي از مشاور و رئيس امنيت ملي گرفته تا وزير دفاع و وزير كشور، آن هم در آستانه انتخابات و اوضاع وخيم امنيتي، دولت اشرف غني را با چالش جدي مواجه ميسازد و به همين جهت آقاي اشرف غني با استعفاي اين مقامات امنيتي به جزء حنيف اتمر مخالفت كرده است.
بصیرت: دولت اشرف غنی در برقرای امنیت، شکستهای ارتش افغانستاناز طالبان و واگذاری جغرافیا به طالبان انتقادات زیادی را متحمل شده است. این مسائل چقدر در امنیت افغانستان تاثیرگذار است؟
گزارشهاي متعددي منتشر شده است كه دولت در كمتر از 50 درصد از افغانستان كنترل و نفوذ دارد و اكنون از حدود 350 شهرستان، بيش از 170 شهرستان در معرض تهديد شديد طالبان قرار دارد. 57 فرمانداري تهديد متوسط و 11 فرمانداری و به گفته برخي منابع 14 فرمانداري نيز تحت كنترل صددرصدي طالبان قرار دارد. در برخي مواقع نبود امنیت سبب شده تا آمریکاییها و حتی مقامهای افغانستان، نتوانند برای بازرسی از پروژههای بازسازی که به وسیله آمریکا صورت ميگيرد، به برخی از مناطق افغانستان سفر کنند. تنها در سالجاري طالبان دو مركز استان يعني استان فراه و مركز استان غزني را مورد تصرف چند روزه قرار داده و اين نشان از اين دارد كه يا واقعا نيروهاي طالبان توانشان افزايش يافته است و يا سياستهاي پشتپرده موجب ميدان دادن به طالبان براي اهداف سياسي شده است. بدون شك در قضيه فراه يكسري اهداف از سوي آمريكاييها دنبال ميشد تا بگويند كشورهاي همسايه با حمايت از طالبان در تصرف فراه دخالت داشتند و اين امر را به جنگ آب» نيز مربوط ساخته و تبليغ كردند. بدون شك در قضيه تصرف چند روزه غزني نيز بحثهاي سياسي و انتخابات بيارتباط نبوده است.
آنچه مسلم است اين كه بياعتنايي و سهلانگاريها در درون دولت وحدت ملي، رقابتهاي درون حاكميتي، در كنار سياستهاي آمريكا در افغانستان به ويژه سياست عقبنشيني از مناطق دورافتاده يا طرح ايجاد مناطق امن براي طالبان، موضوعاتي نيست كه بتوان تاثيرات آن بر وضع امنيتي افغانستان را انكار كرد.
بصیرت: در افغانستان در مخالفت با ت های اشرف غنی، ائتلاف بزرگ ملی در حال شکلگیری است و کارگزاران دولت کنونی تمایل دارند به دولتهای بعدی کمک کنند. آیا این موضوع می تواند دولت اشرف غنی را با چالش مواجه کند؟
به نظرم چند موضوع مهم وجود دارد كه موجب ميشود تا ائتلاف بزرگ ملي دولت اشرف غني را به چالش بكشد: مساله اول، موضوع مذاكره با طالبان و نحوه مذاكرات است كه در اين خصوص جريانهاي سياسي و ائتلافها حضور مستقيمي در مذاكرات نداشته و تا حدود زيادي نظاره گر هستند. اين موضوع براي جريان اپوزيسيون آزار دهنده است.
مساله دوم، طرح ايجاد مناطق امن براي طالبان است كه عملا كشور افغانستان را به سمت فدرالي شدن خواهد برد. آقاي محقق، دوستم و لطيف پدرام از نمايندگان بدخشان مخالف سرسخت اين طرح هستند.
مساله سوم، نظام انتخاباتي است. تغيير نظام انتخاباتي از راي غيرقابل انتقال به نظام راي قابل انتقال و استفاده از سيستم بيومتريك، موضوع واقعي نبودن آمار بيش از 9 ميليوني ثبت نام كنندگان در انتخابات پارلماني از جمله موضوعاتي است كه احزاب سياسي را با دولت اشرف غني رو در رو» كرده است.
احزاب ی افغانستان استفاده از سیستم بیومتریک و تغییر نظام رای واحد را برای تضمین شفافیت انتخابات پارلمانی این کشور حیاتی میدانند اما دولت افغانستان حاضر به پذیرش آن نیست و ميگويد زمان كافي براي تغييرات در انتخابات پيشرو وجود ندارد، اما در انتخابات رياست جمهوري 1398 امكانپذير است. آقاي اشرف غنی در واکنش به خواستههای انتخاباتی احزاب، آنها را تهدید کرد که اگر دست از اعتراض نکشند، احزاب معترض را بر اساس قانون منحل خواهد کرد. انوارالحق احدی» رئیس جبهه نوین ملی افغانستان در واكنش به تهديد اشرف غني گفت: تشکیل حکومت موقت نخستین انتخاب ما نیست اما اگر دولت در برابر اصلاحات انتخاباتی مقاومت کند و در عین حال نتواند شفافیت انتخابات را تضمین کند، احزاب ی نیز حکومت موقت، کنفرانس بن سوم و برگزاری لویه جرگه را به عنوان مکانیسمهای جایگزین انتخابات بررسی خواهند کرد.»
در همين راستا حبیب الرحمان حکمتیار» پسر رهبر حزب اسلامی در واکنش به هشدار اخیر اشرف غنی اعلام کرد که کسی توان منحل کردن حزب اسلامی را ندارد. بزرگترین کاری که خلاف قانون صورت گرفته است و باید اصلاح شود ایجاد حکومت وحدت ملی توسط وزیر خارجه آمریکا آن هم در تضاد با قانون است و برای اجرای قانون شما نخست حکومت وحدت ملی را منحل کنید.
بصیرت: در روزهای اخیر مسکو به دنبال برگزاری اجلاس صلح افغانستان با حضور طالبان بودند. ولی این موضوع از سوی دولت اشرف غنی رد شد و این ت دولت اشرف غنی دیدگاه وابستگی به آمریکا را قوّت بخشید. آیا این ت ها باعث افزایش نا امنی در افغانستان نمی شود؟
قبلا دولت افغانستان از مسكو خواسته بود تا طالبان را به مذاكره با دولت كابل ترغيب كند و مقامات مسكو نيز اعلام كرده بود كه براي تأمين امنيت و برقراري صلح در افغانستان همکاريهاي همه جانبه اي داشته و نشست چندجانبه با حضور كشورهاي موثر برگزار خواهد كرد. محمد حنيف اتمر» در ديدار با الکساندر ويکنتيس مانسکي» سفير روسيه در کابل از مسکو خواست تا طالبان را به گفت و گوهاي صلح با دولت افغانستان در اجلاس مسکو وادار کند. نشستي كه قرار بود 4 سپتامبر يا 13 شهريور سال جاري برگزار شود، از كشورهاي مختلف از جمله طالبان دعوت به عمل آمده و ضمیر کابلوف نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در مورد افغانستان، هدف از برگزاری نشست مسکو را آغاز گفتگوها بین دولت افغانستان و گروه طالبان عنوان كرد. دولت روسیه به دلیل خودداری دولت افغانستان از حضور در نشست صلح مسکو از تعویق این نشست خبر داد و وزیر خارجه روسیه در تماس با اشرف غنی خواستار حضور دولت افغانستان در این نشست شده است.
در نشست مسکو نمایندگانی از افغانستان، هند، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، چین، پاکستان، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان حضور خواهند داشت. دور گذشته اين نشست نیز در آوريل سال 2017 (ارديبهشت 1397) برگزار شد. اما با اين كه در اين نشستها از آمريكا نيز دعوت شده بود، اما هيچ مقامي از آمريكا شركت نكرد. ظاهرا آمريكاييها مخالف حضور فعال روسها در مذاكرات صلح افغانستان هستند و به همين جهت نيز آقاي اشرف غني با وجود اين كه خود از روسيه خواستار ترغيب طالبان به صلح شده بود، از شركت در نشست فوق امتناع كرد. بدون شك چنين سياستهاي متناقضی از سوی دولت افغانستان، به تشديد ناامنيها كمك خواهد كرد.
البته استدلال دكتر عبدالله» رئیس اجرایی دولت افغانستان در خصوص نشست مسكو هم مهم است كه ميگويد: ما از تلاشهایی که توسط سایر کشورها در روند صلح افغانستان صورت میگیرند استقبال میکنیم، اما مالکیت این روند متعلق به دولت افغانستان است. روند صلح باید به رهبری افغانها باشد، نشست صلح مسکو که به رهبری روسیه برگزار میشود نتیجهای به همراه نخواهد داشت. نباید حاکمیت افغانستان در روند صلح این کشور زیر سوال برود، دولت و مردم افغانستان باید حاکمیت این روند را در دست داشته باشند، زیرا افغانها بیشتر از همه ضرورت برقراری صلح در کشورشان را درک میکنند.
بصیرت: در شرایط فقدان دیپلماسی مؤثر با کابل از سوی تهران، زمینههای توسعه روابط تجاری با این کشور نیز در حال تضعیف است و افغانستان برای صادرات کالاهای خود به اروپا از راه آسیای میانه اقدام میکند. با توجه به این شرایط روابط تجاری بین ایران و افغانستان چگونه خواهد شد؟
افغانستان به دليل محصور بودن در خشكي نميخواهد تنها به يك مسير صادراتي وابسته باشد و به همين جهت در سالهاي اخير به غير از مسير پاكستان، تلاش كرده است تا راههاي صادراتي جايگزين نيز پيدا كند كه مسير چابهار يكي از اين راهها است. بندر چابهار مزایا و فرصتهایي براي تجار افغانستان ايجاد كرده است كه هيچ مسيري بهتر و ارزانتر از آن نيست. در بندر چابهار ظرفيت خوبي برای انبارداری، باربری، تخلیه و بارگیری کانتینرهای وارداتی و صادراتی وجود دارد و با تکمیل طرح توسعه بندر، راه اندازی خط کشتیرانی مسافری چابهار- کراچی، احداث میدان هوایی بین المللی، اجرای طرح های بزرگ پتروشیمی، فولاد، معادن، ترانزیت، صادرات و واردات کالا و احداث ریل و گازرسانی به چابهار توسعه این بندر در نهايت به نفع افغانستان هم خواهد شد.
همچنين یك شاهراه عمده كه چابهار را به شاهراه قندهار ـ هرات متصل میكند، دو طرح ریلی نیز در دست اجرا ميباشد که در صورت تكميل آن بويژه خط آهن مشهد- هرات، امكان صادرات كالاهاي افغانستان از طريق خط ريلي به تركيه و اروپا نيز تسهيل خواهد شد. فرصتهاي اقتصادي ايران در افغانستان بسيار زياد است به شرطي كه ديپلماسي اقتصادي و سياسي ما با افغانستان فعالتر شده و از ظرفيتهاي اقتصادي منطقه بيشتر استفاده كنيم.
افغانستان یک کشور وارداتی و محاط در خشكي است و انتقال اموال تجاری با استفاده از راه آبی و دریا، می تواند هزینه انتقال اموال را کاهش دهد و زمینه سرمایه گذاری در کشور را نیز افزایش دهد. بندرهاي حيرتان، شيرخان، واخان و . مسيرهاي ديگري براي صادرات كالاهاي افغانستان به آسياي مركزي است. اين كه از اين مسير كالاهاي افغانستان به اروپا صادر شود، چندان اقتصادي نيست، اما امكان صادرات وجود دارد.
نكتهاي كه در اين ميان وجود دارد توافقنامه همكاري تجارتی و ترانزیتی افغانستان با پاکستان است که براساس آن بایستی مشکلات ترانزیتی از سوي پاكستان حل شود؛ اما متاسفانه اینگونه نشده و بارها خلاف آن رفتار شده است. به همين جهت مسير ترانزيت آسياي مركزي و چابهار از سوي دولت افغانستان عنوان ميشود تا دولت افغانستان به پاكستان اين پيام را بدهد كه در صورت بسته شدن مسير تورخم و اسپين بولدك به كراچي و.، مسيرهاي ديگري براي صادرات وجود دارد و حتي در صورت نياز ميتواند از كريدور هوايي نيز اقدام به صادرات كالا كند.
http://basirat.ir/fa/news/312206/
http://basirat.ir/fa/news/309573/
اسماعیل باقری/ پژوهشگر مسائل آسیای میانه/ جنایات هولناک هند در شهر دهلی نو علیه مسلمانان و کشتار فجیح آنان، تخریب خانه، پاساژ، مغازه و مساجد توسط هندوهای افراطی، موضوعی نیست که بتوان بدان بی توجه بود. حمله هندوهای تندرو به مسلمانان زمانی تشدبد شد که دولت هند به نخست وزیری نارندرا مودی، قانون ضدمسلمان در هند موسوم به CAA را تصویب کرد که به موجب آن به جز مسلمانان، همه اقوام و مذاهب می توانند تبعیت هندی دریافت کنند و عملا حقوق حقه مسلمانان در این کشور نادیده گرفته می شد. در این خصوص باید به چند نکته اشاره کرد:
اول اینکه هند و فشار هندوهای افراطی بر علیه مسلمانان، پیشینه ای دیرینه دارد و موضوع تازه ای نیست، اما قانون تابعیت هندی به غیرمسلمانان، مشکلات مسلمانان را بیش از گذشته کرده است. بویژه برای مسلمانان ایالت بنگال که از سال ۱۹۴۷ تابعیت آنها محل تردید بوده است. هند انها را بنگالی بخش بنگلادش فعلی بنگال بزرگ می داند و از پذیرش آنها به عنوان تبعه ی هندی امتناع می کند. بنگالی های مسلمان هند دومین گروه قومی هستند که به آنها تبعیت هندی داده نمی شود. اعتراض مسلمانان هند نگرانی از قرار گرفتن در چنین وضعیتی است. اما حمله گروه های افراطی هندو مذهب به مسلمانان ریشه در تاریخ و استعمار انگلیس دارد که هند را بر اساس مذهب تجزیه کرد. دولت راستگرا بی.جی.پی و دولت مودی با شعار هند برای هندو ها بحران را دامن زده است. اما جمعیت نزدیک به ۲۰۰ ملیون مسلمان در هند را نمی تواند نادیده بگیرد. با این حال بنظر میرسد که این گونه حرکتها عمدتا اهداف پوپولیستی و ی دارد تا در انتخابات بعدی هم آرای لازم را جذب کند و هم نارندرا مودی نشان دهد که به نوعی به قول خود عمل کرده است.
نکته دوم در تحلیل برخورد مغرضانه و افراطی دولت نارندرا مودی علیه مسلمانان باید گفت که این مساله بی ارتباط به بحران کشمیر و اختلاقات گسترده اش با پاکستان نیست و ریشه موج خشونت هندوها علیه مسلمانان را باید در لغو خودمختاری کشمیر تحت کنترل هند جستجو کرد.
لازم به یادآوری است پس از افزایش تنشها میان هند و پاکستان در کشمیر، دهلی نو، طی هفت ماه گذشته ابتدا اختیارات ویژه کشمیر را فسخ کرد و سپس دادن تابعیت هندی به جز مسلمانان هند را در دستور کار قرار داد و حتی گفته می شود لغو تابعیت هندی مسلمانان این کشور نیز توسط حزب حاکم در دستور کار قرار دارد. [امیت شاه”، وزیر کشور هند روز پنجم جولای (۱۴ مرداد) به پارلمان این کشور اعلام کرد که نارندرا مودی” رییس جمهور هند، فرمانی را امضا کرد که بر اساس آن ماده ۳۷۰ فسخ شود. بر اساس این ماده، کشمیر حق داشت قوانین خود را وضع کرده و به استثنای امور خارجی، بر سایر امور دفاعی و اطلاعاتی، آزادی کامل داشته باشد. ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند به جامو و کشمیر، یگانه ایالت با اکثریت مسلمان این کشور، اختیارات ویژه داده بود، اما از این پس تمام مواد قانون اساسی هند بر ایالت جامو و کشمیر نیز قابل تنفیذ خواهد بود.]
نکته سومی که به نوعی در بالا اشاره شد اینست که نارندرا مودی و حزب بی.جی.پی در زمان مبارزات انتخاباتی وعده داده بودند که اگر به قدرت برسند قانون خودمختاری کشمیر را لغو خواهند کرد و به همین جهت آن را عملیاتی کرد. در واقع ریشه جنایات دولت افراطی هندی ها بر علیه مسلمانان را باید در لغو خودمختاری کشمیر و ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند جستجو کرد. پس از آن بود که اختلافات بر سر مسجد بابری که حدود ۸۰ سال پیش در دادگاه به نفع مسلمانان حکم صادر شده بود، افزایش یافت.به همین جهت اقدامات تندروانه و یکجانبه هند در خصوص لغو خودمختاری کشمیر تحت کنترل هند باید مغایر قانون اعلام و محکوم می شد؛ بویژه که منازعه ی کشمیر در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده و پرونده آن همچنان باز می باشد.
نکته آخری که باید تاکید کرد این که وجود نزدیک به ۲۰۰ میلیون مسلمان در هند (که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد آن شیعیان می باشد) و نقض بند ۱، ۳ و ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر رعایت حقوق حقه اقلیت های قومی و مذهبی از طرف دولت هند، ایجاب می کند تا طبق بند ۱۶ ماده ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (که قوای سه گانه جمهوری اسلامی را مم میکند ت خارجی کشور را براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان تنظیم کند) از مسلمانان هند حمابت کند و از اقدامات جنایت کارانه دهلی نو شکایت کند. در همین راستا حضرت آیتالله ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، کشتار مسلمانان هند را محکوم و اظهار کردند: قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه دار است. دولت هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند.”
پس از این اظهارات بود که رییس مجلس هند اعلام کرد که دولت هند از همه ظرفیتها برای پایان دادن به درگیریها استفاده کند؛ چراکه مسلمانان، بخشی از فرهنگ و جامعه هند هستند و در پیشبرد و توسعه این کشور نقش مهمی دارند.
پی نوشت:
بر بنیاد ماده ۳۷۰، شهروندان هند از سایر ایالت های این کشور حق خرید زمین یا خانه در جامو و کشمیر را نداشتند؛ اما با لغو این ماده، اکنون هندی ها از سایر ایالت ها می توانند در جامو و کشمیر ساکن شده و زمین یا منزل خریداری کرده و سرمایه گذاری کنند.
این تصمیم هند همچنان که پیش بینی می شد، پیامدهای منفی بر وضعیت مسلمانان داشت که این تصمیم می تواند ضربه سنگینی به همزیستی مسالمت آمیز بین مسلمانان و هندوها در هند وارد کند.
سايت تحليلي طنين، 6 مارس برابر با 24 اسفند 1398
http://tanincenter.com/
http://tanincenter.com/%d8%aa%d8%b1%d8%a7%da%98%d8%af%db%8c-%da%a9%d8%b4%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%b3%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%86-%d9%87%d9%86%d8%af/
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / گفتگو با دکتر اسماعیل باقری
آمریکا از طریق توافق با طالبان، به دنبال ضربه زدن به منافع كشورهاي رقيب خود و جبران شكستهايش برخلاف ادعاها و سياست اعلامي خود در مبارزه با تروريسم است. عملا می خواهد داعش را جايگزين طالبان كند و اين امر با صلحي كه آمريكا با طالبان كرده است، امكان تحقق دارد.
در روزهای اخیر گفتوگوها میان نمایندگان آمریکا و طالبان در پایتخت قطر، به توافق انجامید. در این مذاکرات دو طرف روی موضوعات چون خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و اعلام آتش بس منتهی شود، توافق رسیدهاند. در همین خصوص، خبرنگار گروه بین الملل پایگاه بصیرت، گفتگویی با دکتر اسماعیل باقری کارشناس افغانستان و پاکستان، به تحلیل ابعاد و اهداف این توافقنامه پرداخته است.
بصیرت: به نظر شما اهداف طالبان و آمریکا از توافق اخیر چیست؟ هر کدام دنبال چه هستند؟
قبل از پرداختن به سوال شما، بايد به يك نكته اساسي اشاره كنم و آن اين كه آمريكا با دو هدف عمده به افغانستان لشكركشي كرد: نخست براي مبارزه با تروريسم و دوم براي ايجاد امنيت و بازسازي افغانستان (كه شامل ايجاد دموكراسي، دولتسازي و ملتسازي، آزادي بيان، قانون، حقوق بشر و بسياري ديگر از اين موارد هم ميشد.) اما عملا پس از 19 سال آمريكا طبق تفاهمنامهاي كه با طالبان امضاء كرده است، نقش به اصلاح مبارزه با تروريسم را به طالبان سپرده است و آمريكا عملا با اين توافقنامه (كه در واقع من تفاهم نامه مينامم، چرا كه نام آن توافقنامه براي آوردن صلح ميباشد) ويژگي آمريكاستيزي را از طالبان گرفته و بدون شك نوك پيكانِ حملات طالبان عليه نظام جمهوري اسلامي افغانستان خواهد بود. چطور كه دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريكا يك روز پس از امضاي اين تفاهم نامه، اعلام كرد كه مسئوليت اصلي طالبان مبارزه با تروريستها خواهد بود. اين سخن بر اين اساس گفته شده است كه طالبان توافق كرده است كه به هیچ یک از اعضایش، سایر افراد و گروهها از جمله القاعده اجازه نخواهد داد که از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده کنند. اين كه طالبان بتواند چنين كاركردي داشته باشد خودش جاي بحث دارد، اما سياست چندوجهي و چندگانه آمريكا در مبارزه با تروريسم اجازه نخواهد داد تا طالبان چنين بندي را در ميدان پياده كند. همچنين در اين توافق كه طالبان با عنوان امارت اسلامی افغانستان ذكر شده و در همه بندها آمده-که توسط ایالات متحده بهعنوان دولت شناخته نمیشود و بهعنوان طالبان شناخته میشود- هرگونه گروه یا فرد را از تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش بازخواهد داشت، جلوی سربازگیری، آموزش و تمایل آنها را خواهد گرفت و مطابق تعهداتش در این موافقتنامه از آنها میزبانی نخواهد کرد.
در واقع هدف اعلامي آمريكا به افكار عمومي جهان اين است كه ما با طالبان اتمام حجت كردهايم كه افغانستان به كانون تروريسم تبديل نشود، اما اقدام آمريكا در امضاي تفاهم نامه با طالبان و امضاي بيانيه مشترك با دولت افغانستان، اساسا نوعي ايجاد جنگ و درگيري دوباره در افغانستان خواهد بود و اساسا صلح آمريكا با طالبان، يك صلح نمادين و نمايشي» است و اساسا واژه صلح» دست مايه آمريكا قرار گرفته است تا خروج آبرومندانهاي از افغانستان داشته باشد؛ هر چند كه اين خروج نيز به معني كاهش نيروهاي خارجي و تخليه 5 پايگاه نظامي است و عملا برخي از پايگاههاي آمريكايي از جمله پايگاه نظامي بگرام و شيندند و. حفظ خواهند شد.
بنابراين هدف اصلي آمريكا از اين توافقنامه، ارائه يك دستاورد براي انتخابات 2020 امريكا، كاهش نيروهاي نظامي خود و كم كردن هزينههاي نظامي، فريب افكار عمومي و. براي رسيدن به اهداف و منافع نامشروع خود در افغانستان است.
اما هدف طالبان، احياي مجدد عمارت اسلامي افغانستان است. رهبران طالبان مدعياند كه اين آمريكا و ناتو بود كه حكومتشان را ساقط كرده است و به همين جهت دشمن و طرف اصلي دعواي ما آمريكا است و به همين خاطر حاضر نشد تا در مذاكرات با آمريكا دولت افغانستان نيز حضور و مشاركت داشته باشد. الان هم ملابرادر و ساير رهبران حكومت اشرف غني را با نام اداره كابل» خطاب قرار ميدهند تا به نوعي هم تحقير كنند و هم به جايگاه و پايگاه سياسي و اجتماعي خود بيفزايند. شايد به همين جهت مولوي اميرخان متقي از هيات مذاكره كننده طالبان در اظهاراتي عنوان كرد كه توافقنامه صلح، پيروزي همه افغانها و امت اسلامي است. ما به تعهدات خود پايبنديم و ادامه جنگ به طرف مقابل بستگي دارد كه تا چه اندازه به تعهدات خود پايبند باشد. وي امضاي اين توافقنامه را پايان اشغال افغانستان خواند و بر آزادي 5 هزار زنداني طالب، شروع مذاكرات بينالافغاني و خروج كامل نيروهاي خارجي از افغانستان تاكيد كرد.
آن چه كه بيش از همه مهم است اين نكته اصلي ميباشد كه تعهدات آمريكا به نوعي به آينده موكول شده است، اما تعهدات طالبان نقدا بايد عملياتي شود. مبارزه با تروريسم به نوعي به دوش طالبان افتاده است و عملا جاي جلاد و قرباني به نوعي عوض شده است. جالب است مورگان اورتگاس»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته است هرگونه تعدیل نیروهای آمریکایی در افغانستان مبتنی بر شرایط خواهد بود. ترامپ تنها در صورتی آماده خروج نیروها از افغانستان است که طالبان به تعهداتش پایبند باشد.
نكته ديگري كه بايد تاكيد كنم اين كه طالبان كه روزي به عنوان گروه تروريستي شناخته ميشد، امروز با چراغ سبز آمريكا به مبارزه كننده با تروريست تبديل شده است. برعكس دولت افغانستان كه برآمده و زاييده اجلاس بن بوده است و چندين انتخابات براساس قانون اساسي و مشاركت مردم (هر چند با كاستيهايي) برگزار شده است، عملا قرباني توافق اخير طالبان با آمريكا شده است كه داراي توافقات بسيار محرمانه و پنهاني نيز ميباشد كه اخيرا پمپئو وزير خارجه واشنگتن بدان اعتراف كرد.
بصیرت: فکر می کنید این توافق چقدر امکان اجرایی شدن دارد؟ موانع پیش روی آن را چه می دانید؟
اين توافقنامه مقدمهاي براي آوردن صلح است. در واقع يك پيشزمينههايي دارد كه بايد اجرايي شود تا مذاكرات به صلح بيانجامد. اما در همين ابتدا بايد به يك مشكل اساسي اشاره كرد. پمپئو تعهد داده است كه در ازاي شروع مذاكرات بينالافغاني، ده روز پس از امضاي توافقنامه، 5 هزار زنداني طالب را آزاد ميكند. طالبان مدعي است اگر اين تعداد زنداني طالبان آزاد شود، ما مذاكرات بينالافغاني را شروع ميكنيم. كه البته تيم اشرف غني نه به عنوان حكومت افغانستان، بلكه به عنوان يك گفتگو كننده داخلي در آن ميتواند شركت كند. خب در چنين وضعيتي آزادي 5000 زنداني طالبان يعني حكم امضاي قتل حكومت اشرف غني. البته غني گفته هيچ تعهدي در زمينه آزادي زندانيان طالب ندارد و اختيار اين امر دست ايالات متحده نيست و آمريكا تنها تسهيل كننده مذاكرات است نه تصميمگيرنده آن.
بدون شك با آزادي اين تعداد طالبان نه تنها وزن ميداني طالبان افزايش پيدا ميكند، بلكه به لحاظ رواني و ذهني، بويژه در جو عمومي جامعه افغانستان، طالبان قدرتنمايي خود را به رخ ميكشد. خصوصا در زماني كه زيادهخواهيهاي اشرف غني در چند سال گذشته موجب ريزش و كاهش وزن دولت وحدت ملي افغانستان شده است و رهبران طالبان با درك اين مساله، سياستها و خواستههاي خود را تا كنون پيش بردهاند. بنابراين اجرا شدن اين توافقنامه برميگردد به نوع واكنش دولت اشرف غني كه 5000 زنداني طالبان را طبق خواسته پمپئو آزاد كند يا نكند. آقاي ترامپ در گفتگوي تلفني خود با ملا برادر آخند در مورد عملي شدن اين تعهدات نيز صحبت كرده است.
بدون شك پس از آزادي زندانيان طالبان، اشرف غني جايگاه و آن مقدار محبوبيت در درون تيم خود (دولتساز) را هم از دست خواهد داد. هماكنون اشرف غني در ميان جريانهاي شمالي بويژه ازبكها، تاجيك و هزارهها جايگاه خود را از دست داده است و برخلاف امضاي بيانيه مشترك آمريكا با افغانستان و حمايت از نظام جمهوري، عملا اراده و حاكميت نهادهاي دولتي را ناديده گرفته است. يعني قرار نيست توافقات با طالبان در پارلمان بررسي يا به راي گذاشته شود. اما مهمترين موانع پيشروي اين توافقنامه پس از دولت اشرف غني، ادامه جنگ طالبان عليه نيروهاي امنيتي افغانستان توسط طالبان و نيز عدم قبول آتشبس سرتاسري از سوي طالبها است.
جريانهاي جبهه متحد شمال سابق نيز به اين نوع مذاكره و توافق با طالبان نيز خوشبين نيستند. دكتر عبدالله توافقنامه صلح را مشروط به عملياتي شدن برخي موضوعات عنوان كرده است. هرچند طالبان با رهبران اين جريانها از جمله ژنرال دوستم، ژنرال عطا و. اختلافات سياسي و گرايشي زيادي دارند، اما اين كه در مذاكرات بينالافغاني چه سياستي را در پيش بگيرند، به روند آن مذاكرات و مفاد آن مربوط ميشود كه به تحولات آتي بستگي دارد.
بصیرت: برخی از تحلیلگران غربی می گویند ترامپ با این توافق افغانستان را به طالبان تحویل داد. نظرتان در این مورد چیست؟
اين حرف تا حدودي درست است، ناديده گرفتن نهادهاي دولتي افغانستان و رسميت دادن به امارت اسلامي طالبان. وقتي از مايك پمپئو پرسيده ميشود آيا اشرف غني را به عنوان رئيس جمهور منتخب به رسميت ميشناسيد؟ تنها يك جمله ميگويد: مردم افغانستان صلح ميخواهند و همه رهبران افغانستان بايد فراتر از خواست فكريشان فكر و عمل كنند. اين يعني اين كه آمريكا اولويت اولش صلح با طالبان است. حالا اين صلح صوري و نمايشي باشد يا واقعي. البته واقعي به اين معني كه آمريكا بخواهد نيروهايش را در عرض 14ماه از افغانستان خارج كند. اما يقينا صلح از ديد طالبان تا حدودي فرق ميكند. يعني صلحي كه همهي رهبران افغانستان اعم از دولتي و غيردولتي به موجوديت»، هويت» و حاكميت» آينده امارت اسلامي احترام بگذارند و قبول داشته باشند. بدون شك هر كسي مقابل اين خواسته عمل كند، برخورد سلبي صورت خواهد گرفت. به همين جهت اين توافقنامه، منتج به صلح پايدار و با دوام نخواهد شد. اين در حالي است كه اشرف غني تلاش ميكند به گفته خود از نظام جمهوري اسلامي، حقوق شهروندان، ن، دموكراسي، آزادي بيان و حمايت كند و در مصاحبهاش با فريد زكريا اعلام كرده است كه به طالبان اجازه نميدهد بدون مشاركت در رقابتهاي سياسي، قدرت را به دست گيرد.
بصیرت: آیا دولت آمریکا با این توافق به راستی به دنبال خروج از افغانستان است؟
خروج از افغانستان شعار يك دههاي آمريكاييهاست و از زمان دولت اول اوباما اين شعار بارها تكرار شده است. كاهش 4800 نيروي آمريكايي، تصميمي است كه در پايان دولت اوباما توسط كنگره و شوراي امنيت ملي آمريكا گرفته شده بود كه به اسم استراتژي جديد ترامپ مطرح شد و اكنون نيز اين امر در قبال تعهدات طالبان در عدم حمله به نيروهاي امنيتي و نظامي امريكا عملياتي خواهد شد. تخليه 5 پايگاه نظامي نيروهاي خارجي نيز طبق توافقات با طالبان صورت خواهد گرفت، اما فكر نميكنم خروج كامل و تخليه پايگاههاي نظامي بگرام، شيندند، گرمسير و. توسط آمريكا صورت گيرد.
بصیرت: این توافق دو طرفه بود و دولت کابل در آن نقشی نداشت. علت این مسئله چه بود و رويكرد ايران نسبت به آن چيست؟
علت اين مساله برميگردد به رويكرد طالبان كه مدعي است آمريكا، حكومت امارت اسلامي را از قدرت ساقط كرده است و به همين جهت طرف دعواي ما آمريكا است. طالبان ميگويد آمريكا همه سياستها را در افغانستان تعيین ميكند و دولت كابل از خود اراده و قدرتي ندارد و به همين جهت ما ]طالبان[ چنين دولتي را به رسميت نميشناسيم. گروه طالبان بنا به دلايلي خود را صاحب و مالك اصليِ صلاحيتِ قدرت در افغانستان ميداند و به قول خود نظام سياسي برخاسته از اشغالِ افغانستان را قبول ندارد. درست است كه در اجلاس بن» بايد جريانِ طالبان نيز حضور ميداشت تا يك قدرت فراگير در افغانستان تشكيل شود، اما تماميتخواهي فعلي طالبان از قدرت نيز موجب افزايش تنشها و درگيريهاي داخلي در افغانستان خواهد شد. البته طالبان مدعياند كه در حكومت آينده امارت اسلامي افغانستان، همه جريانهاي سياسي و قومي حضور خواهند داشت.
اما رويكرد ايران همواره بر برگزاري مذاكرات بينالافغاني بوده است. ايران، هند، روسيه، چين و كشورهاي آسياي مركزي بر چنين رويكردي تاكيد داشتهاند. در واقع محوريت اين مذاكرات بايد بر دوش خود افغانها باشد نه بر دوش آمريكاييها كه نه دولت افغانستان در آن جايگاهي دارد و نه ساير بازيگران داخلي اعم از احزاب سياسي و جريانهاي جهادي. در واقع آمريكا با چنين توافقي عملا نظام جمهوري اسلامي افغانستان دستاوردهاي 19 ساله آن و از همه مهم تر قانون اساسي و نهادهاي برخاسته از آن را ناديده گرفته است.
بصیرت: در نهایت فکر می کنید این توافق می تواند صلح و امنیت را برای افغانستانی ها به ارمغان آورد؟
به نوعي گفته شد كه صلح و امنيت زماني در افغانستان بوجود ميآيد كه مذاكرات در داخل افغانستان و با حضور همه بازيگران داخلي برگزار شود و بطور شفاف مفاد آن مورد قبول همهي طرفها واقع گردد. اما صلح يكجانبه آمريكا با طالبان و به رسميت شناختنِ ضمنيِ طالبان، عملا ناديده گرفتن نظام جمهوري اسلامي و همه ارزشها و اصول مربوط بدان است. چنين صلحي در واقع ايجاد بستري براي جنگ و درگيريهاي داخلي است. نوع خواستههاي آمريكا از طالبان و تعهدات طرفين به يكديگر عملا كشور افغانستان را به سمت بحران جديدي سوق ميدهد و هيچ چشمانداز روشني نميتوان براي آن متصور بود.
در پايان بايد گفت 19 سال اشغال افغانستان توسط آمريكا به اسم مبارزه با تروريسم، نه تنها منجر به قرباني شدن هزاران مردم بيگناه افغانستان وكشته و زخمي شدن آنان شد، بلكه موجب از دست رفت فرصتهاي بيشمار آباداني و بازسازي افغانستان گشت و كشورهاي تحت ائتلاف خارجي در افغانستان، هر يك به نوعي بر منافع نامشروع خود تاكيد كرده و اساسا دغدغه امنيت و صلح واقعي افغانستان را نداشتند. سياستهاي مبهم و چندپهلوي آمريكاييها و متحدان منطقهاي آن در قبال طالبان و سپس تروريسم (از القاعده گرفته تا داعش و .)، نتيجهاش جز تداوم نا امني و آشوب در افغانستان نبوده است و اكنون نيز صلح آمريكا با طالبان، ارمغاني جز جنگ و درگيري نخواهد داشت. سخن آخر اين كه آمريكا ميخواهد براي بار چندم براي ضربه زدن به منافع كشورهاي رقيب خود و جبران شكستهايش برخلاف ادعاها و سياست اعلامي خود در مبارزه با تروريسم، عملا داعش را جايگزين طالبان كند و اين امر با صلحي كه آمريكا با طالبان كرده است، امكان تحقق دارد. بدون شك بخشي از بدنه طالبان كه مخالف مذاكرات صلح با آمريكا بودند و اين مساله كمتر در رسانهها عنوان ميشد، به سمت گروههاي تروريستي نظير داعش سوق پيدا خواهند كرد و عملا نا امنيها در افغانستان تشديد خواهد شد؛ بويژه كه اكنون طالبان عملا مسئول مبارزه با تروريسم در افغانستان گشته است.
گفتگو از وحید قاسمی
منبع: سایت بصیرت ، تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۸
https://basirat.ir/fa/news/321077/
درباره این سایت